روزهای من

خاطرات روزانه وبلاگ نویسی کرمانی

روزهای من

خاطرات روزانه وبلاگ نویسی کرمانی

دلایل عقب ماندگی ما ایرانی ها در عصر پیشرفت بشریت چیه؟


۱.زیر سلطه ی غیر خدا میرویم.و چاپلوسی عامل پیشرفت می شود./   /

۲.به زندگی های فقیرانه اکتفا می کنیم/   /

۳.از سرمایه های انسانی و طبیعی که خدا انها را در اختیارمان گذاشته غافلیم و فکر می کنیم بدبختی جزئی از سرنوشتمان است/   /

۴.شرایط انسان ها را در گروه های مختلف درک نمیکنیم/   /

۵.از شبکه های گسترده ی اجتماعی و ارتباطی برخوردار نیستیم./   /

۶.به منافع لحظه ای خودمان نگاه میکنیم.اینده نگر نیستیم/   /

۷.پشت سر هم نیستیم.نمیدانیم منافع فردیمان بسته به تامین منافع گروهیمان است/   /

۸.از حقوق خود اگاه نیستیم/   /

۹.از حقوق خود صرف نظر می کنیم/   /

۱۰.نمیدانیم حق خود را باید از چه کسی و به چه طریقی مطالبه کنیم/   /

۱۱.از سه اصل اساسی سربلندی ایرانی ها در اعصار مختلف فاصله گرفتیم .گفتار نیک؛پندار نیک؛کردار نیک/   /

۱۲.غرق در گرفتاریها شدیم و هر چه بیشتر تلاش می کنیم بیشتر غرق می شویم.باید دست ها را در دست یکدیگر گذاشت انگاه از منجلاب گرفتاریها بیرون خواهیم امد/   /

هر کی نظر داره بده استفاده کنیم

برای چند لحظه

برای چند لحظه امروز صبح احساس تنهایی نکردم.چون یه لحظه با خدا بودم.

چقدر خوب بود.

کاش همیشه با خدا می بودم.

چون احساس بی کسی و تنهایی از من دور شد.

دوست دارم یکبار دیگه طعم این نزدیکی رو دوباره ترجمه کنم.

اگر عمری برایم باقی بود .

میخوام این نزدیکی رو که بدون هیچ منتی سر گرفت و پر از شادیه یکبار دیگر تجربه کنم

دوباره دلتنگم


یه مدتیه که سره کار نرفتم باز افسرده ام از همه چیز

دنیا

خودم

هدفم

کسی نیست مرا یاری کند؟

چگونه راهم را انتخاب کردم؟

در این دنیا هرکسی به شیوه ی خاصی زندگی میکند و دارای اعتقاداتی نیز میباشد

هزاران پیامبر از سوی خداوند امدند که به انسان ها شیوه صحیح در کنار هم زندگی کردن را به ما بیاموزند و بگویند از هیچ کس و هیچ چیز جز خداوند یکتا پیروی نکنید و برای پذیرش ان پیروانشان را به تعقل دعوت می کردند.حال چگونه است که گروهی میتوانند با تحریف همین اموزه ها عقاید پوچ خودشان را بر گروهی از انسان ها تحمیل کنند.

اگر درباره این موضوع دقیق شویم می فهمیم.برخلاف راهی که خداوند به ما معرفی کرده عمل میکنیم.برای خود خدا های متعدد می سازیم و بدون چون و چرا از انها پیروی می کنیم.و اگر انها بگویند برای حفظ دین خدا به فلانی توهین کن و ابرویش را ببر ما هم کور کورانه از او پیروی می کنیم .و این گونه اعمال شرایط جامعه را به گونه ای پیش می برد که این انسانها دیگر  در کنار هم احساس راحتی نمی کنند.

همه ی ما انسان ها می خواهیم در کنار هم زندگی خوبی داشته باشیم بنابراین باید از هر گونه قضاوت نادرست دوری کنیم و حفظ ابروی دیگران مانند حفظ ابروی خودمان برایمان مهم باشد.

در این صورت است که ما به فرامین خداوند عزیز گوش کرده ایم و در واقع راه خوشبختی خود را در هر دو دنیا ساخته ایم.

دیگران هرچه به جز این درباره خدا و پیامبرانش و پیروان حقیقیش بگویند از نظر من بی اهمیت است .و اگر کسی بگوید فلان پیامبر فلان خطا را کرده و فلان حرف اشتباه را زده باز اهمیتی نمی دهم.چون من راهم را خودم انتخاب کردم.

< نامم را پدرم انتخاب کرد، نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم ! دیگر بس است راهم را خودم انتخاب خواهم کرد. دکتر علی شریعتی >

این سوال را از مدعیان ادیان می پرسم:

اگر مسئول اعمالمان نزد خداوند شخص خودمان هست پس چرا باید از راهی تقلید کنیم که خودمان ان را انتخاب نکردیم؟

من اگر دین هم نداشته باشم ولی میدانم سعادت ما انسان ها برای یک زندگی خوب عمل به همین سه کلمه است و دیگر نیاز به هیچ تفسیری از دین نداریم


1.گفتار نیک : دروغ و  فحش و تهمت بر زبانمان جاری نشود

2.پندار نیک : دلهایمان را از کینه و حسادت پاک سازیم

3.کردار نیک : با دیگران همانگونه باشیم که دوست داریم دیگران با ما باشند

 به نظرم می اید اگر کسی تنها همین سه نکته را رعایت کند رضای کامل خداوند را به خود جلب کرده است و همه ی ما خود به خود انسانهایی با ایمان کامل به خداوند میشویم.

ولی با این شیوه حکومت داری فعلی به هیچ جا نخواهیم رسید چون حاکمین ما از رعایت این نکات اساسی غافل شده اند و ترس از ان میرود که اعمال یک گروه اندک باعث شود ایمان یک گروه اکثریت به خداوند متزلزل شود.


اگر شما راه یا تجربه ای دیگر برای رسیدن به خوشبختی بلدید در اختیارم بگذارید.متشکر