ماهان

امروزو همش خواب بودم در اخر  هم با بچه ها رفتیم ماهان

بختیاری زدیم به وجود

هوا سرد بود من کاپیشنم دو لایه بود

مهدی رو از سرما نجات دادم

یه گربه هم اونجا به دنبال یک تکه گوشت می گشت

با احمد چایی گرفتیم تا بعد از غذا چایی بخوریم

با انکه ۵ نفر بودیم ولی با هر بار شمردن به این نتیجه می رسیدیم ۴ نفریم!!!!!!!!!!!!!!!

علی تو راه با ترمز های زیادش غذاهامون رو هضم کرد

مهدی هم تمام سرمایه زندگیشو بابت دونگ غذایش داد

پول غذا ۳۱ تومن شد