روزهای من

خاطرات روزانه وبلاگ نویسی کرمانی

روزهای من

خاطرات روزانه وبلاگ نویسی کرمانی

چگونه راهم را انتخاب کردم؟

در این دنیا هرکسی به شیوه ی خاصی زندگی میکند و دارای اعتقاداتی نیز میباشد

هزاران پیامبر از سوی خداوند امدند که به انسان ها شیوه صحیح در کنار هم زندگی کردن را به ما بیاموزند و بگویند از هیچ کس و هیچ چیز جز خداوند یکتا پیروی نکنید و برای پذیرش ان پیروانشان را به تعقل دعوت می کردند.حال چگونه است که گروهی میتوانند با تحریف همین اموزه ها عقاید پوچ خودشان را بر گروهی از انسان ها تحمیل کنند.

اگر درباره این موضوع دقیق شویم می فهمیم.برخلاف راهی که خداوند به ما معرفی کرده عمل میکنیم.برای خود خدا های متعدد می سازیم و بدون چون و چرا از انها پیروی می کنیم.و اگر انها بگویند برای حفظ دین خدا به فلانی توهین کن و ابرویش را ببر ما هم کور کورانه از او پیروی می کنیم .و این گونه اعمال شرایط جامعه را به گونه ای پیش می برد که این انسانها دیگر  در کنار هم احساس راحتی نمی کنند.

همه ی ما انسان ها می خواهیم در کنار هم زندگی خوبی داشته باشیم بنابراین باید از هر گونه قضاوت نادرست دوری کنیم و حفظ ابروی دیگران مانند حفظ ابروی خودمان برایمان مهم باشد.

در این صورت است که ما به فرامین خداوند عزیز گوش کرده ایم و در واقع راه خوشبختی خود را در هر دو دنیا ساخته ایم.

دیگران هرچه به جز این درباره خدا و پیامبرانش و پیروان حقیقیش بگویند از نظر من بی اهمیت است .و اگر کسی بگوید فلان پیامبر فلان خطا را کرده و فلان حرف اشتباه را زده باز اهمیتی نمی دهم.چون من راهم را خودم انتخاب کردم.

< نامم را پدرم انتخاب کرد، نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم ! دیگر بس است راهم را خودم انتخاب خواهم کرد. دکتر علی شریعتی >

این سوال را از مدعیان ادیان می پرسم:

اگر مسئول اعمالمان نزد خداوند شخص خودمان هست پس چرا باید از راهی تقلید کنیم که خودمان ان را انتخاب نکردیم؟

من اگر دین هم نداشته باشم ولی میدانم سعادت ما انسان ها برای یک زندگی خوب عمل به همین سه کلمه است و دیگر نیاز به هیچ تفسیری از دین نداریم


1.گفتار نیک : دروغ و  فحش و تهمت بر زبانمان جاری نشود

2.پندار نیک : دلهایمان را از کینه و حسادت پاک سازیم

3.کردار نیک : با دیگران همانگونه باشیم که دوست داریم دیگران با ما باشند

 به نظرم می اید اگر کسی تنها همین سه نکته را رعایت کند رضای کامل خداوند را به خود جلب کرده است و همه ی ما خود به خود انسانهایی با ایمان کامل به خداوند میشویم.

ولی با این شیوه حکومت داری فعلی به هیچ جا نخواهیم رسید چون حاکمین ما از رعایت این نکات اساسی غافل شده اند و ترس از ان میرود که اعمال یک گروه اندک باعث شود ایمان یک گروه اکثریت به خداوند متزلزل شود.


اگر شما راه یا تجربه ای دیگر برای رسیدن به خوشبختی بلدید در اختیارم بگذارید.متشکر

روز سبز در سرما

امروز رو به هیچ وجه حس کار نداشتم

به محض اینکه بیدار شدم به شرکت زنگ زدم گفتم امروز  برام مرخصی رد کنید

خیلی دلم گرفته .تصمیم گرفتم برم بیرون تو سرما یکم پیاده روی کنم.

به همه چی فکر میکنم

به اینده جنبش سبز

به این فکر می کنم اگر روزی دستگیر شدم.چگونه میتوانم عقاید سبز خود را حفظ کنم

یه لحظه به ذهنم خطور میکند کاپشن خود را در اورم و باتی شرت سبز.شعار یاحسین میرحسین سر دهم

اما از این چهره های بی روح مردم دلسرد می شوم .

پیش یکی از دوستان رفتم که تو انتخابات زیاد با هم بودیم.یه گیم نت داره

گفتم محسن یکم گیتار بزن دلم باز شه.خیلی اثر بخش بود

نزدیک ظهر بود و من بایستی برم به کار دنیا بپردازم

از محسن خداحافظی کردم.

گواهینامه رانندگیم 2 سال است که در بایگانی راهنمایی و رانندگی است

از دو سال پیش برای تحویلش اقدام نکردم یه یک ساعتی تو راهنمایی حیرون شدم

اما بعد از ان دلسردی صبح

سبز پوش شدم و در خیابان شروع به قدم زدن کردم

اینبار چهره مردم را گرم دیدم.فهمیدم  یک روزی همین مردم دوباره به صحنه می ایند و این بار برای ازادی ایران همدل میشوند.خیلی حسه خوبیه موقعی سبز هستی چقدر نگاههای مردم بسویت مهربان می شود.

تو راه به ادم های سبز میگم:

همیشه سبز باشید

زن شرعی یا دوست دختر مرئی

این جمله ی زیبا رو یکی از خوانندگان گرامی برایم گذاشت

خیلی رو این جمله فکر می کنم.

زن شرعی یا دوست دختر مرئی

یعنی ممکنه !

بزار مسئله رو برای خودم روشن کنم

تو بچگی به من گفتن با دخترا هم بازی نشو

تو دبستان گفتن با دخترا هم صحبت نشو

تو راهنمایی گفتن به دخترا نگاه نکن

تو دبیرستان گفتن ارتباط با دختر بزرگترین گناهه

دانشگاهمون هم شد نرکده.یعنی جایی که فقط جنس مذکر میبینی.

بعد یهو فهمیدیم باید با کسی شریک زندگی بشیم که فقط تو کتاب قصه ها و تو فیلم ها چیزهایی ازش میدونیم.

به نظرم ترس اینکار از امپول زدن هم بیشتره.چون امپول رو تجربش کردی و میدونی چیه.

اما امان از جنس مخالف

که ما نفهمیدیم اخرش داشتنش خوبه یا بد

شنیدم جدیدا میخوان همه ی دانشگاههای کشور رو بکنن نرکده!

ای وای که اختیار زندگیمون رو دادیم به دست یه مشت متحجر

که اینجور گرفتار شویم